*محمدرضا مهدیزاده
1/ستاره آب می شد در شب تو
فلک بی تاب می شد با تب تو
کلام ات ناب تر از هفت دریا
عطش سیراب می شد از لب تو
2/سئوال عشق را گلپوش کردی
تمام خویش را آغوش کردی
برای آنکه بیداران بمانند
چراغ خیمه را خاموش کردی
*غلامرضا رزمی
در دشت بلا تیر و سنان می بارد
گویی که فلک خون به زمین می کارد
ای کاش کسی ز حرمله می پرسید
نوزاد ، گلو ، تیر ، چه نسبت دارد